نوشته شده توسط : سایه خیالی

...خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم....

...خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...

... بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد...

... خسته شدم بس که تنها دویدم...

 ...اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...

...می خواهم با تو گریه کنم ...

...خسته شدم بس که...

...تنها گریه کردم...

...می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...

 





:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: