نوشته شده توسط : سایه خیالی

آسمان ابری نـيـسـت

دل مـن اما غمگـين است

چـشـم من اما بارانـی ...

 

 

بــوی غربت دارد ، کوچه تـنـبـل پـر همهمه مان

بــوی هجرت دارد ، چـمدانِ خـسـتـه مـن

قصد هجرت دارم ، به کجا بايـد رفت ؟

 

بـيـن ما دريايـيـسـت، که نخواهـد خشکيـد

بـيـن ما صحرايـيـست، که نخواهد رويـاند

 

قصد هجرت دارم

دل من می گويد :

قايقی از رنج بسازم، دل به دريا بزنـــم ...

 

من اگر می دانستم، به کجا بايد رفت

چمدانم را می بستم، و از اينجا می رفتم

دل من اما می گويد :

سر به صحرا بزنم، ميوه تازه اميد بچـيـنـم !

 

تو اگر سنگر امنيت من بودی

پيش تو می ماندم

و بيابانها را بارور می کرديم

چه خيال خامی دارم، نه ؟!

 

بــوی غربت دارد ، کوچه تـنـبـل پـر همهمه مان

بــوی هجرت دارد ، چـمدانِ خـسـتـه مـن

قصد هجرت دارم ، به کجا بايـد رفت ؟


 




:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : شنبه 27 فروردين 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: